انجمن ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامی از روز پنج شنبه 25/7/87 رسما فعالیت خود را آغاز کرد . موسس این انجمن؛ دانشجویان ، فارغ التحصیلان و اساتید ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات هستند . با این وجود تمام دانشجویان وفارغ التحصیلان مقاطع دکترا ، کارشناسی ارشد و کارشناسی رشته های ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامی سراسر کشور ( واحدهای مختلف دانشگاه آزاد اسلامی) می توانند عضو این انجمن شوند .
بر اساس این گزارش جلسات بحث و بررسی و تشکیل گروه های تخصصی و مطالعاتی این انجمن از سال گذشته شروع شده و آغاز رسمی فعالیت این انجمن در نشست مذکور اعلام گردید .
در این مراسم دکتر مهرداد نوابخش معاون دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات ، دکتر سید وحید عقیلی رییس دانشکده علوم انسانی این دانشگاه و دکتر محمد سلطانی فر رییس گروه ارتباطات واحد علوم و تحقیقات و 18 تن از دانشجویان و فارغ التحصلان دوره های دکترای ارتباطات اجتماعی این دانشگاه حضور داشتند .
اولین بار بود که در یک جلسه دفاع پایان نامه دکترا شرکت می کردم . این جلسه دفاع مربوط بود به پایان نامه دکترای آقای جعفر اسحاق تیموری دانشجوی دکترای ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات .موضوع پایان نامه بررسی نقش برجسته سازی روزنامه های ایران در شکل دهی و هدایت افکار عمومی دانشگاهیان بود و استادان راهنما و مشاور و داور و ناظر به ترتیب عبارت بودند از : دکتر سلطانی فر ، دکتر مظفری ، دکتر فرهنگی ، دکتر عقیلی ، دکتر دادگران ، دکتر سمیعی ، دکتر مهدی زاده و دکتر نوابخش
این هم عکس یادگاری اساتید و دانشجو در پایان جلسه :
جلسه دفاع از ساعت 6 و نیم عصر یکشنبه 6 خرداد شروع شد و تا حدود 9 شب طول کشید . روش تحقیق ، دو روش پیمایشی و تحلیل محتوا بود ، جامعه آماری هم 500 نفر دانشجویان واساتید ارتباطات دانشگاههای تهران و جامعه نمونه 127 نفر بوده است
متاسفانه هیچ فایلی توسط دانشجو در اختیار سایر مدعوین قرار نگرفت تا اکنون بتوانم خلاصه آن را در سایت قرار دهم اما در لابلای پایان نامه نکات جالبی در باره اینترنت مشخص شد که عینا ذکر میکنم:
1- روزنامه ها باید سایتهای اینترنتی خودشان را تقویت کنند تا مخاطبان روزنامه ها به سرعت به اخبار دست یابند
2- مخاطبان دانشگاهی برای کسب اخبار معتبر و موثق به منابع اینترنتی مراجعه می کنند
بعد از دفاع اولیه دانشجو ، دکتر نوابخش معاون آموزشی دانشگاه به عنوان استاد ناظر ، آنچنان حمله ای به او کرد که به گفته خود تیموری نزدیک بود پشت تریبون نقش زمین شود . البته اساتید دیگر هم کمابیش حملات و انتقاداتی به او کردند که مهمترین آنها حول و حوش رفرنس نویسی ، نظریه ها و چارچوب نظری تحقیق بود . البته در پایان نیز اگر چه دفاع پذیرفته شد اما نمره ای داده نشد و تعیین نمره به زمان اصلاح معایب و اشکالات موکول شد .
این جمله پایانی جلسات دفاع پایان نامه دکترا نیز جالب است که استاد راهنما می گوید « من خوشحالم که به عنوان اولین نفر رسما شما را جناب آقای دکتر خطاب می کنم »
احمد يحيايي ايله اي
دانشجوي دكتري ارتباطات – دانشگاه آزاد اسلامي (واحد علوم و تحقيقات)
اين پروژه در كلاس استاد محترم آقاي دكتر علي اكبر فرهنگي ارايه شده است.
1- مقدمه
ارتباطات و توسعه يكي از چالش برانگيزترين مباحث درعرصه علوم اجتماعي، اقتصاد ، سياست و فرهنگ طي پنج دهه اخير در سطح جهان بوده است.
مطالعات در اين زمينه بخصوص پس از جنگ جهاني دوم مورد توجه صاحب نظران و انديشمندان و نيز كشورهاي تازه استقلال يافته يا در حال توسعه قرار گرفت. اين موضوع از آن روي اهميت و گسترش يافت كه تكنولوژيهاي جديدارتباطي اهميت فوق العاده اي بخصوص در توسعه اقتصادي پيدا كرد .
" در دهه هاي 50 و 60 نوعي خوش بيني نسبت به تاثير رسانه ها در توسعه بوجود آمده بود كه عمدتاً براساس الگوهاي غربي نوسازي ايجاد شد اما پس از آن (از دهه 80 به بعد) به كمك تحقيقاتي كه در محتواي رسانه ها و حوزه ارتباطات بين الملل انجام شد اين خوش بيني كمرنگ شد"1.
با همه اين ، خوش بيني يا بد بيني نسبت به تاثيرات ارتباطات و بالطبع آن وسايل ارتباط جمعي توجه و تاكيد بر اين موضوع را كاهش نداد و امروز بيشتر از گذشته اين مسئله مورد بررسي و تحقيق قرار مي گيرد.
در همين راستا آخرين تكنولوژي تاثيرگذار ارتباطات در سطح جهاني يعني اينترنت مورد توجه جدي است و موضوع اصلي اين تحقيق قرار گرفته است
Internet for development
2- ارتباطات سلطه بخش يا ارتباطات توسعه بخش
بحث اساسي اين است كه آيا ارتباطات و رسانه ها تسهيل كننده ، توسعه هستند يا تنها منجر به اين مهم مي شوند كه به عنوان يكي از اساسي ترين ابزارهاي كشورهاي توسعه يافته در مصرفي شدن كشورهاي كمتر توسعه يافته عمل كنند.
واقعيت اين است كه رسانه ها عامل اصلي و اساسي توسعه سياسي هستند اما ابزار اساسي و بنياني بوده اند كه كشورهاي كمتر توسعه يافته را از نظر اقتصادي وابسته و مصرف زده كرده اند.
در بعد توسعه اجتماعي نيز در كشورهاي كمتر توسعه يافته ، از خود بيگانگي و از خود باختگي را درپي داشته اند و در ابعاد فرهنگي به اشاعه و سلطه فرهنگ كشورهاي توسعه يافته (غربي) در كشورهاي ذكر شده پرداخته اند.
حال سئوال اساسي اين است كه ارتباطات توسعه بخش است يا سلطه بخش؟
الف) ارتباطات توسعه بخش (خوش بينانه)
اكثر صاحب نظران و انديشمندان در دهه هاي 50 و 60 ديدگاهي خوشبينانه به تاثيرات رسانه ها داشتند و حتي بر اين باور بودند كه با توسعه رسانه ها و بهره وري از آن ، توسعه و بخصوص توسعه اقتصادي رونق و سرعت خواهد گرفت. با اين تصور كلي كه گسترش وسايل ارتباط جمعي به توسعه اجتماعي و توسعه اجتماعي به توسعه اقتصادي منجر مي شود.
دانيل لرنر ، ويلبر شرام و اورت راجرز از جمله سردمداران نظريات خوش بينانه هستند كه وسايل ارتباط جمعي را بعنوان محرك اصلي توسعه اجتماعي ( آگاهي ) و بالطبع آن توسعه اقتصادي مي دانند.
از الگوي آنان بعنوان الگوي علت – معلولي ، خطي و يا الگوي حاكم ياد مي شود.
ب) ارتباطات سلطه بخش (بدبينانه)
به نظر مخالفان نظريات خوش بينانه ، جريان يكسويه و عمودي پيام از سوي وسايل ارتباط جمعي با انعكاس گسترده اخبار يكسويه به سلطه امپرياليسم خبري انجاميده است اين امپرياليسم با گسترش ابعاد ديگر پيام به سلطه ارتباطي يا سلطه ارتباطات در جهان انجاميده است و سلطه ارتباطات به همراه توليد و توزيع انبوه كالاها و مصنوعات فرهنگي ديگر , سلطه فرهنگي را در پي داشته است.
از اصحاب مكتب فرانكفورت ، هربرت شيلر و هاملينگ مي توان بعنوان كساني نام برد كه با اين جريان همسوي هستند.
اين تحقيق در كلاس درس استاد محترم دكتر سميعي ( درس فلسفه ارتباطات) ارايه شد.
توسعه سياسي و ارتباطات ، توسعه اقتصادي و ارتباطات و توسعه اجتماعي و ارتباطات محور اصلي پروژه بوده است.
3- اينترنت
سابقه راه اندازی اينترنت به شبکه ديگری به نام آرپانت برمی گردد که در سال 1969 م توسط آژانس پژوره های تحقيقاتی پيشرفته در وزارت دفاع آمريکا راه اندازی شد.
در ايران اولين سازمانی که به همگانی کردن اينترنت پرداخت مرکز تحقيقات فيزيک نظری و رياضيات بود. کار اين مرکز در سال 1372 آغاز شد و تعدادی از مراکز دانشگاهی را با شبکه آموزشی و پژوهشی اروپا از طريق دانشگاه وين اتريش فراهم ساخت.
بطور كلي كاركردها و خدمات زير بخشي از امكانات اينترنت است كه مورد بهره برداري عمومي واقع مي شود:
کارکردهای اينترنت
1- پست الکترونيک(ارسال و دريافت پيامها و نامه ها)
2- سرويس دسترسی به اطلاعات(بانکهای اطلاعاتی )
3- سرویس گروههای تخصصی (عضويت در گروههای خاص)
4- دسترسی به کامپيوتر از راه دور
5- سرویس خبری(مجلات و روزنامه ها)
6- تماس با استادان و مشاوران
7- ثبت نام از راه دور
8- آموزش از راه دور
9- انتقال پرونده ها
10- تله کنفرانس
11- بانکداری الکترونيکی
12- مشاهده فيلم و عکس
خدمات اينترنت
• الف : علمی(آموزش و پزوهش)
• ب : اشتغال
• ج : تفريح
• د: تبليغ
• ه : کار در خانه
• و : اطلاع رسانی
4- اينترنت و توسعه
بزرگراههاي اطلاعاتي حامل بهترين و بدترين محتويات هستند و سئوالات زير خوش بيني يا بد بيني درباره اينترنت را به تصوير مي كشد:
• اينترنت در خدمت تساوي جهاني يا تشديد كننده نابرابري ها ؟
• آيا امپرياليسم خبري ، ارتباطي و فرهنگي حاكم شده است ؟
• حاشيه نشينان دهكده جهاني چه نقشي دارند؟ ( يك / سوم مردم جهان برق ندارند و يك / سوم مردم جهان سواد ندارند).
• پايان استبداد يا انقلاب كنترل؟
• حق حاكميت چه مي شود؟ آيا حاكميت ملي تهديد مي شود؟
• فاصله طبقاتي افزايش مي يابد يا افزايش؟
• شكاف اقتصادي و فرهنگي بين كشورها كاهش مي انجامد يا افزايش ؟
• آيا اينترنت شكاف بين كشورها را پر مي كند؟
الف : توسعه فرهنگي و اينترنت
به نظر مي رسد اينترنت بيشترين تاثير منفي را در بعد فرهنگي بر جوامع مي گذارد . ابعاد و آثار مثبت و منفي زير از نظر فرهنگي مطرح است :
اطلاع رساني الكترونيك
آموزش الكترونيك ( دانشگاهها , مدارس و ...)
• ارتباط موسسات آموزشي با يكديگر
منابع علمي ( كتاب ,مقاله , مجلات و ...)
پژوهش از طريق اينترنت
• كنفرانس از راه دور (تله كنفرانس)
• جراحي از راه دور
• اتصال به كتابخانه ها
• پژوهش از طريق مجلات
• سلطه زبان انگليسي در اينترنت واقعيتي غير قابل ترديد است
• توسعه تصاوير خلاف اخلاق
• توسعه پورنوگراف كودكان
• عدم رعايت حقوق مولفان و خلاقان فرهنگي
• مصرف گرايي غربي
• تضعيف ارزشهاي بومي
• تشديد بي هويتي
• از خود بيگانگي
• بطور متوسط كودكان آمريكايي 3-1 ساعت درروز از كامپيوتر براي انجام تكاليف مدرسه، صحبت با دوستان بطور آن لاين و بازي كردن استفاده مي كنند.90% كودكان سن مدرسه در اين كشور به كامپيوتر دسترسي دارند.
- يونسكو در سال 1999 در پاريس گردهمايي جهاني كارشناسان درباره سوء استفاده جنسي از كودكان ، پورنوگرافي مربوط به كودكان و فحشاي كودكان از طريق اينترنت به عنوان “ يك چالش بين المللي “ را برگزار كرد
ب : توسعه اجتماعي و اينترنت
اينترنت بر ارتباطات، آموزش، تفريح، رفاه و ... انسان مؤثراست و در حوزه هاي بسياري آگاهي ها، نگرش ها و رفتارهاي بشري را تحت تاثير قرار خواهد داد.در بحث اجتماعي آثار مثبت و منفي زير بر اينترنت مترتب است :
توسعه اشتغال و كاهش بيكاري
كار تمام وقت
خدمات ( پست الكترونيك و...)
خلق اجتماعات مجازي (اجتماعاتي كه هنوز قواعد و مقررات آن مشخص نشده است و خود گردان هستند)
اينترنت افق تازه اي براي گفتگو ميان فرهنگها گشوده است
دسترسي به اطلاعات اينترنت خسته كننده و پيچيده و گمراه كننده است و به اجبار بايستي مجموعه اي از اطلاعات را مرور كني
انسان تك بعدي و گوشه گير
بيكاري الكترونيك
بيماري الكترونيك
شكل گيري فرهنگ زندگي اينترنتي
زندگي شخصي تهديد مي شود
- مطالعات اخيرنشان مي دهد كه استفاده از اينترنت سبب ايجاد احساس بدبختي، تنهايي و بطوركلي كاهش سلامت رواني مي شود. اشخاصي كه از اينترنت بيشتر استفاده مي كنند دوستي را كمتر حفظ كرده، زمان كمتري با خانواده صحبت مي كنند، استرس هاي بيشتري را تجربه كرده اند و احساس تنهايي و افسردگي مي كنند.
- اينترنت ارتباطات تعاملي را توسعه داده است
ج : توسعه سياسي و اينترنت
o انتشار آزادانه اطلاعات
o كسب آزادانه اطلاعات
o اينترنت و افكار عمومي
o اينترنت و اصلاحات
o اينترنت و انتخابات
o دموكراسي الكترونيكي
o اينترنت و امنيت ملي
o تهديد حاكميت ملي مفاهيمي جدي است كه در زمينه توسعه سياسي مطرح است.
o مفهوم دولت تغيير كرده است و مفهوم جهان چند- مركزی (نظريه مركز – پيراموني) جايگزين جهان دولت – محوري شده است و مي توان گفت : بارشد اينترنت نظريه پايان جغرافيا را مي توان مطرح كرد
حريم شخصی انسانها نيز كوچك شده است و بر خلاف انتظار و تصور همگان محدوده و حيطه كنترل دولت ها گسترش يافته است.
د : توسعه اقتصادي و اينترنت
به نظر مي رسد اينترنت بيشترين تاثير مثبت را در بعد اقتصادي بر جوامع مي گذارد:
اشتغال
كار از راه دور
كار در خانه
استخدام
بانكداري الكترونيك
تبليغات الكترونيك
خريد و فروش الكترونيكي ( بليت , گلدگوئيست و ...)
حمل و نقل ( فيش آب و ...)
امور بازرگاني
خدمات اداري ازجمله تاثيرات اقتصادي اينترنت است
اهميت اينترنت در توسعه اقتصادي با اشاره به تاثيرات و پيامدهاياقتصادي آن به شرح زير بيشتر روشن مي شود :
كشورها با دستيابي به اطلاعات مي توانند موقعيت اقتصادي خود را در صحنه بين المللي بسنجند، حفظ كنند و يا تغيير دهند.
شبكه هاي اطلاعاتي شيوه گردش پول را در بازارهاي دنيا تغيير مي دهد و تاثيرات خاص خود را به جا مي گذارد.
كمپانيها و افراد صاحب سرمايه از طريق شبكه هاي اطلاعاتي ازادي بي نظيري در نقل و انتقال پول و سهام و اوراق بهادار پيدا مي كنند.
احتمالاً غناي اطلاعاتي و در اختيار داشتن نرم افزارهاي لازم در كشورهاي پيشرفته، به استثمار اقتصادي نامريي مي انجامد.
اطلاعاتي اينترنتي زمينه فكري مناسب و تقاضاي لازم را در جهان سوم ايجاد مي كند.
خدمات بانكي از راه دور تاثيرات اساسي بر تجارت در گردش مي گذارد.
تكنولوژي اطلاعات در بين المللي شدن توليد و بازار اساساً تاثير مي گذارد.
ارتقاي شركتهاي اقتصادي بستگي تام به تلاش اگاهانه براساس آخرين داده ها خواهد داشت.
با گسترش شبكه بين المللي اطلاعات و با توجه به اطلاعات يكسويه غربي احتمالاً شيوه اي از يك زندگي مصرفي سرمايه داري تبليغ خواهد شد.
شركت هاي بزرگ خواهند توانست نيروي انساني متخصص مورد نياز خود را از هزاران كيلومتر دورتر در كشورهاي در حال توسعه با دستمزد پايين تر استخدام كنند.
با گسترش تكنولوژي اطلاع رساني، توليد كنندگان به بازارهاي گسترده تر و مصرف كنندگان به امكانات بيشتر دست خواهند يافت.
اينترنت به امور اقتصادي و مبادله اقتصادي سرعت مي بخشد.
با بهره گيري از اينترنت امكان دستيابي به بازارهاي جديد بيشتر مي شود.
با توجه به اينكه در جهان امروز، اطلاعات به كالايي استراتژيك تبديل شده است اطلاعات اقتصادي از اين امر مستثني نيست.
تسلط بر توليد، كنترل و مبادله اطلاعات اينترنتي امتياز بزرگي است كه هر سازمان اقتصادي به آن نياز دارد.
اطلاعات اينترنتي زير بناي اقتصاد، فعاليت اقتصادي و موفقيت اقتصادي خواهد شد.
اطلاعات اينترنتي براي تشخيص استراتژي و تصميمات كار و كسب مفيد و ارزنده خواهد بود.
هزينه هاي تبليغاتي شركت هاي اقتصادي كاهش خواهد يافت.
كاغذ بازي و هزينه هاي كاغذبازي كاهش خواهد يافت.
كارآيي و سرعت كار بهبود خواهد يافت.
معرفي محصولات با سرعت و سهولت انجام خواهد شد.
يافتن شركاي اقتصادي آسانتر خواهد شد.
آگهي الكترونيكي در ارزان ترين شكل ارايه خواهد شد.
اينترنت قدرت مشتري را در برابر فروشنده بالا مي برد.
انتخاب كالا براي مشتري سهل و آسان مي شود.
و بالاخره توسعه اطلاعات، پايه توسعه فكر اقتصادي و زيربناي اقتصاد يكپارچه جهاني خواهد شد
بطور كلي مي توان گفت : ديدگاههاي اسطوره اي درباره اينترنت
در حال واقع بينانه شدن است
محمد احمدی
سوال های اصلی تحقیق:
1- روزنامه نگاری توسعه یک ضرورت برای گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن است.
2- روزنامه نگاری توسعه تحت تأثیر عوامل خاصی در فرآیند مدرنیته تأثیر گذار است.
3- روزنامه نگاری خبر مدار، چالشی برای روزنامه نگاری توسعه است.
این مطلب عنوان کنفرانس من
درکلاس درس نظریه های نوین ارتباطات وتوسعه -اقای دکتر فرهنگی می باشد.
نظریات والگوهای حاکم برموضوع ارتباطات و توسعه: (نقش مطبوعات در رشد وتوسعه جامعه)
الف: دو رویکرد در مطالعات ارتباطی
1- وسایل ارتباطی
مک لوهان، ژان کلوتیه و رایزمن
2- پیام های ارتباطی
نظریه تزریقي، استحکام، برجسته سازی، وابستگی متقابل، شکاف آگامی، نظريه کاشت، میانجی، نظریه های انتقادی و رادیکالی، نظريه هاي هنجاري(استبدادی، رسانه های آزاد، مسئولیت اجتماعی دنیس مک کوئیل)، سوسياليستي، توسعه بخش و مشارکت دموکراتیک
مطبوعات در دیدگاه گوستاولوبون: (1931-1841)
1- از دست رفتن تسلط آموزش های کهن
2- رشد قدرت توده ها
3- طرح عقاید متنوع و متفاوت از سوی نشریات
گابریل تارد و مطبوعات:
مطبوعات سبب رشد همگان می شوند که عمده ترین خصوصیات آن عبارتند از:
جمع نامجاورات، کنش و واکنش ها .دیر... شکل می شود(پراکنده بودن جمع)، عقلانیت همگان، عمدتاً به جوامع صنعتی اختصاص دارد.
تونیس و مطبوعات:
مطبوعات با ساختن افکار عمومی، جهان را به سویی می برند که در آن کثرت دولت ها در حکومتی جهانی، تضعیف شده و از میان خواهد رفت و نهایتاً جامعه ای بین المللی به وجود خواهد آمد. آنها می توانند وقايع را به سرعت بسازند و اشاعه دهند و به صورت غذاهای دلچسب برای جامعه درآورند.
ماکس وبر و مطبوعات:
1- عاملی جدید در قدرت اجتماعی اند؛
2- نقش تازه ای در سرمایه گذاری و گردش ثروت در جامعه دارند؛
3- مطبوعات، افراد را به جامعه می شناساند.
ماکس وبر می گوید:
1- چگونه مطبوعات می خواهند انسان مدرنی بسازند؟
2- ارزش های فرهنگی فرا فردی مؤثر بر مطبوعات چیست؟
مارکوزه و مطبوعات:
فرهنگ بسته بندی شده از سوی مطبوعات ارائه می شود. مار کوزه با تفکیک «خواست های راستین» بشر از «خواست های کاذب» نقش مطبوعات را پس زدن خواست های راستین به ضمیر ناخود آگاه و دامن زدن به خواست های کاذب چون خورد خواب وشهوت......... می داند.
یورگن هابرماس و مطبوعات:
گستره همگانی و نقش نشریه ها و روزنامه در سده هیجدهم میلادی بسیار چشمگیر است. او می گوید: تمایز میان عقیده فردی و افکار عمومی، نباید موجب سرکوب عقیده و آزادی بیان شود. درست است که عقیده همگان فراتر از خواست ها، نیازها، اشتیاق ها و باورهای فردی می رود، اما نمی توان به نامش سرکوب عقاید فردی را پذیرفت، بلکه باید ارزیابی و ارزش گذاری آنها پرداخت.
منطق گفت وگو در حد نهادهای گستره همگانی
نظریه های هنجاری
نظریه های هنجاری، بیشتر به تشریح بایدها و نبایدهای حاکم بر وسایل ارتباط جمعی در شرایط مختلف می پردازد و این که چگونه هنجارهای حاکم بر جامعه بر ساخت و کارکرد رسانه ها تأثیر می گذارد.
«دنیس مک کوئیل» این نظریه ها را به شش گروه تقسیم می کند:
1) تئوری استبدادی Authoritarian Theory
2) تئوری رسانه های آزاد Free Press. T
3) تئوری مسئولیت اجتماعی Social Responsibility. T
4) تئوری رسانه های شوروی Soviet Media. T
5) تئوری رسانه های توسعه بخش Development Media. T
6) تئوری مشارکت دموکراتیک Democratic-Participant Media. T
1. تئوری استبدادی: در این نظریه، رسانه ها نقش آمرانه ای برای اعمال قدرت در جامعه دارند. استقلال نداشتن رسانه ها و وابستگی آنها به نظام دولتی، از جمله ویژگی های این گونه رسانه هاست. برپایه این نظریه، حقیقت و قدرت، دو روی یک سکه اند و هرچه افراد به کانون قدرت نزدیک تر باشند، دسترسی آنها به حقیقت نیز بیشتر است. در واقع، پیوند حقیقت و قدرت، توجیهی است برای هدایت مطبوعات از بالا.
مالکیت مطبوعات به طورعمده در دست دولت است و هرگونه اعتراض و انتقادی به مثابه تهدیدی برای امنیت و ثبات دولت به شمار می رود.
اصول اصلی(بایدها):
1. رسانه ها نباید کاری کنند که سبب تحلیل رفتن دولت موجود گردند یا برای نظام مزاحمت ایجاد کنند.
2. رسانه ها باید تابع قدرت باشند.
3. رسانه ها باید از توهین به ارزش های عمومی، حاکمان و ... بپرهیزند.
4. برای اجرای اصول فوق، اعمال سانسور موجه است.
5. حمله به دولت، انحراف از سیاست های رسمی و ... جرم محسوب می شود.
6. نفی استقلال روزنامه نگاران و رسانه ها.
اشكال كنترل دولت بر مطبوعات:
- وضع قانون؛
- كنترل بدون واسطه توليدات؛
- وضع ماليات و انواع مجازاتهاي اقتصادي؛
- واردات كنترل شده رسانه هاي خارجي؛
- حق دولت درانتصاب اعضاي سردبيري؛
- معلق نگه داشتن انتشار.
2. تئوري رسانه هاي آزاد: در اين نظريه كه ريشه در انقلاب كبير فرانسه دارد، اصل بر آزادي اظهارنظر و انتقاد است. تأكيد عمده بر آزادي براي مبارزه با استبداد، كاهش اختلاف درجامعه، اصلاح اشتباهات و... از جمله ويژگي هاي اين نظريه مي باشد؛ از اين رو محدوديت و سانسور ممنوع بوده و انتشار هرگونه عقيده درست يا نادرست، مجازاست. سانسور وكنترل افكار، ناگريز به زيان حقيقت تمام مي شود افراد تنها زماني مي توانند حق و باطل را از يكديگر تميز دهند كه به هر دو دسترسي داشته باشند. هرگونه محدوديتي كه ازسوي دولت بر بيان آزاد افكار و عقايد اعمال شود، درواقع تضييع حقوق شهروندان است ولذا بهترين خدمت دولت به مردم، عدم مداخله در رسانه هاست.
اصول اصلي(بايدها):
1. امر نشر بايد درمقابل هرگونه مداخله و سانسور، حمايت شود.
2. نشر وتوزيع بايد براي هر فرد يا گروه، بدون مجوز يا پروانه مجاز باشد.
3. حمله به دولت، مقام دولتي با حزب سياسي حق پس از وقوع، نبايد مجازات درپي داشته باشد.
4. در انتشار نبايد اجباري وجود داشته باشد.
5. از نشر «خطا واشتباه» بايد به همان اندازه نشر «حقيقت و درست» در زمينه هاي فكري- عقيدتي حمايت شود.
6. نبايد با وضع قوانين، بر مجموعه اطلاعات آماده براي نشر، محدوديتي اعمال شود.
7. نبايد بر صادرات و واردات يا ارسال و دريافت پيام هاي فرامرزي، محدوديتي اعمال شود.
8. روزنامه نگاران بايد از استقلال حرفه اي برخوردار باشند.
3. تئوري مسئوليت اجتماعي: در اين نظريه، اصل بر ايجاد پيوند ميان «استقلال رسانه ها» و «وظايف و مسئوليت اجتماعي» آنهاست كه تأكيد مي كند رسانه ها بايد درهمين پاسخ گويي به نياز مخاطبان، برابر فعاليت هاي خود مسئوليت نيز داشته باشند و وظايف اجتماعي خود را محدود به گيرندگان پيام يا مالكان رسانه ها ندانند. مضمون اصلي اين نظريه اين است كه آزادي و مسئوليت (تعهد) دو روي يك سكه اند وهمانطور كه مطبوعات حق دارند از دولت و سايرنهادها انتقاد كنند، مسئوليتي نيز درقبال مصالح و منافع ملي وامنيتي و پاسخ به نيازهاي جامعه دارند. مطابق اين نظريه، دسترسي عموم به اطلاعات صحيح بر دسترسي مطبوعات به آزادي كامل بيان برتري دارد.
اصول اصلي(بايدها):
1. رسانه ها بايد برخي التزام هاي عملي نسبت به جامعه را بپذيرند اين التزام ها با درنظرگرفتن معيار توانايي اطلاع رساني بالا يا حرفه اي، درست، دقيق، مبتني بر واقعيت و متعادل تعيين مي شوند.
2. درعين پذيرش و كاربرد اين التزام ها، رسانه ها بايد خود تنظيم كننده باشند در داخل چارچوب حقوقي و نهادهاي ايجاد شده.
3. رسانه ها بايد از هرچه كه به جنايت، خشونت، بي نظمي اجتماعي و توهين به اقليت ها منجرمي شود، پرهيز كنند.
4. رسانه ها بايد به طوركلي كثرت گرا و انعكاس دهنده تنوع هاي درون جامعه باشند و امكان دسترسي به ديدگاه هاي گوناگون و نيز زمينه پاسخ گويي متقابل را فراهم كنند.
5. جامعه و مردم حق دارند خواهان تضمين اجرايي محكمي جهت ممانعت از مداخله رسانه ها درامور مربوط به امنيت ملي باشند.
6. رسانه ها بايد به همان اندازه كه نسبت به مالكان و بازار احساس مسئوليت مي كنند نسبت به جامعه نيز مسئول باشند.
4. تئوري رسانه هاي شوروي سابق: اساس اين نظريه براين است كه تمام رسانه ها بايد تحت كنترل «طبقه كارگر» و درنهايت حزب كمونيست باشد. از اين رو، رسانه به طورعمده بايد يكدست بوده و تعارض هاي سياسي درجامعه را منعكس نكنند. علاوه بر اين، از پيش فرض هاي ذهني ماركسيستي در انعكاس رويدادهاي خبري استفاده كنند. طبق اين نظريه، مطبوعات درشكل گيري جامعه و حركت به سمت كمونيسم، نقش مثبتي ايفا مي كنند و از اين رو، در اموري چون: سوسياليزه كردن، كنترل غيررسمي اجتماعي و بسيج همگاني به سمت هدف هاي اجتماعي و اقتصادي از پيش تعيين شده، وظايف مهم و متعددي دارند.
طبق اين نظريه، براي حمله رسانه ها به دولت، مجازات و سانسور امري موجه است. رسانه ها بايد درخدمت وكنترل طبقه زحمت كش باشند و نبايد با مالكيت خصوصي اداره شوند.
اصول اصلي (بايدها):
1. رسانه ها بايد درخدمت و كنترل طبقه زحمت كش باشند.
2. رسانه ها نبايد با مالكيت خصوصي اداره شوند.
3. رسانه ها بايد با سوسياليزه كردن جامعه، تعليم و تربيت، اطلاع رساني، ايجاد انگيزه وبسيج همگاني، خدمات مثبتي انجام دهند.
4. رسانه ها بايد ازطريق عمل به وظايف خود درقبال جامعه، پاسخ گوي نيازها و خواسته هاي مخاطبانشان باشند.
5. جامعه حق دارد پس از وقوع هر حادثه اي، استفاده از سانسور و ديگر تدابير قانوني درجهت مجازات يا جلوگيري از چاپ و نشر رسانه هايي كه برخلاف مصالح اجتماعي عمل مي كنند، اقدام كند.
6. براساس اصول ماركسيست- لنينيستي، رسانه ها بايد تصويري كامل وعيني از جامعه و جهان ترسيم نمايند.
7. اهداف و آرمانهاي روزنامه نگاران بايد منطبق بر عالي ترين مصالح جامعه باشد.
8. رسانه ها نبايد تحت مالكيت خصوصي باشند.
5. تئوري رسانه هاي توسعه بخش: اين نظريه كه بيشتر دركشورهاي جهان سوم شكل گرفته است، واكنشي نسبت به جريان مسلط اخبار و عدم تعادل اطلاعات است. درمباحث دهه هفتاد يونسكو، بر اين نظريات تأكيد زيادي شده است كه اساس آن بر بهره گيري از رسانه ها درجهت توسعه، تحكيم استقلال و هويت فرهنگي، كم كردن روند تجاري شدن ارتباطات، عدم استفاده از زور و اجبار در رسانه ها و دو سويه كردن جريان بين المللي اخبار است. مدافعان اين نظريه معتقدند كه چون كشورهاي درحال توسعه، الزامات اقتصادي، سياسي و اجتماعي خاص خود را دارند و رسانه ها بايد وظايف توسعه اي مثبتي را دنبال كنند طبعاً نبايد از الگوي آزادي گرايانه غربي پيروي كنند. اصطلاح ژورناليسم توسعه اي بدين معناست كه نقش رسانه ها بايد حمايت از منافع ملي براي توسعه اقتصادي و اجتماعي و اهدافي چون هويت ملي، ثبات و وحدت فرهنگي باشد.
اصول اصلي(بايدها):
1. كمك مطبوعات به اجراي هدف هاي توسعه
2. استفاده از رسانه ها براي حفظ هويت فرهنگي
3. استفاده از مشاركت عمومي و خلق پيام
4. درهم آميختن آزادي با مسئوليت ازسوي پيام آفرينان
5. آزادي براساس اولويتهاي اقتصادي و نيازهاي توسعه
6. اولويت براي زبان و فرهنگ ملي
7. اولويت براي انتشار اطلاعات مربوط به كشورهاي درحال توسعه
8. مداخله و يا محدودكردن رسانه ها از سوي دولت به نفع هدف هاي توسعه
9. كنترل غيرمستقيم از طريق سوبسيد و شيوه هاي ديگر
10. نفي استبداد داخلي
11. نفي سلطه خارجي
6. تئوري مشاركت دموكراتيك: اين تئوري برپايه مشابهت هايي با تئوري رسانه هاي توسعه بخش شكل گرفته است، با اين تفاوت كه درجوامع ليبرال جايگاه بيشتري دارد. اين تئوري با ايجاد جامعه توده وار مخالف است و درمقابل، از حق كاربرد رسانه ها درمقياس هاي كوچك اجتماعي دفاع مي كند. به عبارت ديگر، به جاي مخاطبان كلان طرفدار مخاطبان خرد است عكس العملي در برابر تمركز گرايي تجاري و اقتصادي و رسانه هاست. اين نظريه از تنوع رسانه اي، كوچك بودن مقياس آن، سهولت تبادل آرا بين منبع پيام و گيرنده پيام، محلي بودن انتشار و پيوندهاي افقي ارتباطات درسطوح مختلف جامعه پشتيباني مي كند.
اصول اصلي(بايدها):
1. توسعه رسانه هاي جماعتي وكوچك از سوي گروه ها، سازمان ها، اجتماعات محلي و...
2. وجود ارتباط افقي به جاي ارتباط عمودي
3. شكل گيري محتوا براساس خواست مخاطب
4. بي طرفي
5. كثرت رسانه ها و پيام
6. عدم تمركز رسانه ها
7. نفي كنترل دولتي بر رسانه ها
8. انكار و مخالفت با شكل گيري رسانه هاي بزرگ و يك سويه
الگوهاي خوشبينانه ارتباطات و توسعه
1. نظريه نوسازي دانيل لرز
2. مدل اشاعه اورت راجرز (ارتباطات ميان فردي)
الگوهاي بدبينانه ارتباطات و توسعه
1. اليوت: ارتباط جمعي ارتباط نيست
2. اندرسون وحي ير: فاصله دنياي توليدكنندگان و مخاطبان
3. خوان دياز بودردنو: خواستار تركيب الگوي كلاسيك اشاعه با نظريه بصيرت پائولو فريره شد.
4. پائولو فريره: اصل اساسي تفكر او برمحاوره قرار دارد پائولو فريره برزيلي از مشهورترين منتقدان در حيطه ارتباطات توسعه است.
مردم دركنار علاقه مندي شان به دريافت پيام به همان ميزان نيازمند و علاقه مند به انتشار و انتقال انديشه هاي خود به ديگران هستند و اين بيان به منزله طرح يك «فراگرد ارتباطي مشاركتي» است. در اين رويكرد، محاوره عامل دست يابي به آزادي است و فراگردهاي ارتباطي فاقد مشاركت و محاوره به از خودبيگانگي منجر مي شوند. در اين رهيافت تماس و ارتباط واقعي هنگامي شكل مي گيرد كه با همگرايي و اعتماد دو طرف ارتباط همراه باشد.
هانس مگنوس: ارتباطات سه كوبگر و آزادي بخش
استفاده سركوب گرانه و آزادي بخش و توسعه گرا از مطبوعات
استفاده سركوب گرانه استفاده آزادي بخش و توسعه گرا
برنامه كنترل شده متمركز برنامه غيرمتمركز
انتقال دهنده يك نفر، پيام گير متعدد تحرك بخش به توده ها
رفتار راهنمايي مصرف كنندگان كنش متقابل ازسوي شركت كنندگان
غيرسياسي شدن پس خورد
توليد به دست افراد غيرمتخصص سياسي شدن(فراگرد آموزش)
نظارت مالكان يا ديوان سالاران اداري نظارت اجتماعي ازطريق سازمان داده به خود
سيس هاملينگ: ارتباطات سركوب گر و آزادي بخش
هربرت شيلروجان گالتونگ، كشورهاي مركز و پيرامون دنيس مك كوئيل: رويكردهاي اشتباه در ارتباطات جمعي:
1- پدرسالاري قيم مآبانه گرايي (فقط آموزش بدهد) 2- خاص گراي(فقط براي گروهي ازمخاطبان) 3- حرفه اي گرايي(بيشتر از همه مي دانند) 4- سنت گرايي(آيين باوري)
(چيزي جز آنچه مخاطب را درگذشته خشنود كرده است ارائه نمي كنند).
سيري در انواع روزنامه نگاري:
روزنامه نگاري خبري، تبليغي يا روزنامه نگاري سخت خبر، روزنامه نگاري عقيدتي- سياسي مسلكي و تشريحي يا روزنامه نگاري نرم خبر
ابزارهاي روزنامه نگاري توسعه: مقاله، يادداشت،گزارش، مصاحبه، طنز و عكس
پاسخ به دوسؤال عناصر خبر: چرا؟ چگونه؟
رقابت ميان سخت خبر ونرم خبر
نرم خبر به عنوان مؤثرترين تكنيك براي روزنامه نگاري توسعه/ روزنامه نگاري الكترونيكي فرصتي براي روزنامه نگاري توسعه/ انتقاد؛ قوه محركه روزنامه نگاري براي تداوم توسعه آزادي بيان و آزادي مطبوعات، يك حق انساني است/ آزادي مطبوعات، شرط توسعه است.
روزنامه نگاري توسعه، ترويج فرهنگ صلح است
منافع ملي و برقراري ثبات كشور و سوءاستفاده از آزادي مطبوعات/ حق دانستن و حق انتخاب پيش شرط روزنامه نگاري توسعه
روزنامه نگاري توسعه راهي به سوي مقابله با نابرابري اطلاعاتي
داشتن استراتژي توسعه اي منجربه رشد روزنامه نگاري توسعه خواهد شد/ روزنامه نگاري توسعه قالب هاي روزنامه نگاري قديم را مي شكند
روزنامه نگاري توسعه و مسائل اقتصادي
روزنامه نگاري توسعه و مسائل سياسي
روزنامه نگاري توسعه و مسائل فرهنگي
روزنامه نگاري توسعه و مسائل بين المللي
فردريك فراي: (مطبوعات و توسعه سياسي)
الف) تدارك اطلاعات بيشتر براي تصميم گيري سياسي درست تر
ب) تأثيرگذاشتن برساخت قدرت وكنترل آن
ج) كاستن پيامدهاي رواني توسعه
د) تطبيق دادن مردم با آهنگ سريع تحولات
ﻫ) ايجاد پيوستگي ميان سطوح و نهادهايي كه در روند توسعه از هم گسسته اند.
فراي معتقد است: مطبوعات زماني به پيشبرد توسعه ياري مي دهد كه گذشته از تأمين اطلاعات و آگاهي لازم، جامعه را به اندازه كافي درمعرض تغيير قراردهد.(بالا بردن آستانه تحمل فرد و نظام اجتماعي)
سافت نيوز(فرصتي براي روزنامه نگاري توسعه)
عناصر تشكيل دهنده ساخت نيوز:
1- راوي اول شخص 2- چندمنبعي بودن
3- پس زمينه ها 4- نقل قول مستقيم
5- زبان غيررسمي 6- تحليل.
فيچر و فيچر نويسي در روزنامه نگاري توسعه
فيچرهاي خبري و فيچرهاي غيرخبري
روزنامه نگاري حرفه اي موتورحركت روزنامه نگاري توسعه/ مطبوعات غيردولتي و آزاد بستر روزنامه نگاري توسعه اند.
چالش هاي روزنامه نگاري توسعه
چالش هاي داخلي: وجود جو اختناق و سانسور- فقر فرهنگ عمومي اقتصاد ناكارآمد- ضعف مديريت و سازماندهي درمطبوعات دولتي بودن مطبوعات
چالش هاي خارجي: يك سو عمل كردن رسانه هاي بزرگ چهارغول ارتباطي
سياست هاي يك جانبه قدرت هاي بزرگ/ جلوگيري از ارسال تكنولوژري مدرن
كارشكني درشكل گيري خبرگزاري مستقل منطقه اي/ تحميل ساختار سياسي به سمت غرب
پيشنهادات:
نتيجه گيري، جمع بندي:
احمد يحيايي ايله اي
" ارتباطات و توسعه " ، حوزه اي از مطالعات ارتباطي است كه بخصوص پس از جنگ جهاني دوم مورد توجه صاحب نظران و انديشمندان و نيز كشورهاي تازه استقلال يافته يا در حال توسعه قرار گرفت" 1 اين موضوع از آن روي اهميت و گسترش يافت كه تكنولوژيهاي جديدارتباطي اهميت فوق العاده اي بخصوص در توسعه اقتصادي پيدا كرد .
« در دهه هاي 50 و 60 نوعي خوش بيني نسبت به تاثير رسانه ها در توسعه بوجود آمده بود كه عمدتاً براساس الگوهاي غربي نوسازي ايجاد شد اما پس از آن (از دهه 80 به بعد) به كمك تحقيقاتي كه در محتواي رسانه ها و حوزه ارتباطات بين الملل انجام شد اين خوش بيني كمرنگ شد».2
البته مي توان گفت: «اكثر صاحب نظران در تأثير گذاري رسانه ها اشتراك نظر دارند اما آنچه كه نظرات مختلف را از هم تفكيك مي كند نوع و ماهيت تأثير است»3.
ارتباطات؛ سلطه يا توسعه
بحث اساسي اين است كه آيا ارتباطات و رسانه ها تسهيل كننده ، توسعه هستند يا تنها منجر به اين مهم مي شوند كه به عنوان يكي از اساسي ترين ابزارهاي كشورهاي توسعه يافته در مصرفي شدن كشورهاي كمتر توسعه يافته عمل كنند.
واقعيت اين است كه رسانه ها عامل اصلي و اساسي توسعه سياسي هستند اما ابزار اساسي و بنياني بوده اند كه كشورهاي كمتر توسعه يافته را از نظر اقتصادي وابسته و مصرف زده كرده اند.
در بعد توسعه اجتماعي نيز در كشورهاي كمتر توسعه يافته ، از خود بيگانگي و از خود باختگي را درپي داشته اند و در ابعاد فرهنگي به اشاعه و سلطه فرهنگ كشورهاي توسعه يافته (غربي) در كشورهاي ذكر شده پرداخته اند.
حال سئوال اساسي اين است كه ارتباطات توسعه بخش است يا سلطه بخش؟
الف) ارتباطات توسعه بخش (خوش بينانه)
اكثر صاحب نظران و انديشمندان در دهه هاي 50 و 60 ديدگاهي خوشبينانه به تاثيرات رسانه ها داشتند و حتي بر اين باور بودند كه با توسعه رسانه ها و بهره وري از آن ، توسعه و بخصوص توسعه اقتصادي رونق و سرعت خواهد گرفت. با اين تصور كلي كه گسترش وسايل ارتباط جمعي به توسعه اجتماعي و توسعه اجتماعي به توسعه اقتصادي منجر مي شود.
دانيل لرنر ، ويلبر شرام و اورت راجرز از جمله سردمداران نظريات خوش بينانه هستند كه وسايل ارتباط جمعي را بعنوان محرك اصلي توسعه اجتماعي ( آگاهي ) و بالطبع آن توسعه اقتصادي مي دانند.
از الگوي آنان بعنوان الگوي علت – معلولي ، خطي و يا الگوي حاكم ياد مي شود.
ب) ارتباطات سلطه بخش (بدبينانه)
به نظر مخالفان نظريات خوش بينانه ، جريان يكسويه و عمودي پيام از سوي وسايل ارتباط جمعي با انعكاس گسترده اخبار يكسويه به سلطه امپرياليسم خبري انجاميده است اين امپرياليسم با گسترش ابعاد ديگر پيام به سلطه ارتباطي يا سلطه ارتباطات در جهان انجاميده است و سلطه ارتباطات به همراه توليد و توزيع انبوه كالاها و مصنوعات فرهنگي ديگر , سلطه فرهنگي را در پي داشته است.
از اصحاب مكتب فرانكفورت ، هربرت شيلر و هاملينگ مي توان بعنوان كساني نام برد كه با اين جريان همسوي هستند.
اين تحقيق در كلاس درس استاد محترم دكتر سميعي ( درس فلسفه ارتباطات) ارايه شد.
توسعه سياسي و ارتباطات ، توسعه اقتصادي و ارتباطات و توسعه اجتماعي و ارتباطات محور اصلي پروژه بوده است.
منبع : 1و2و3- رسانه / تابستان 1379- صفحه 59
احمد يحيايي ايله اي
============
مطلب زير نتيجه گيري پايان نامه كارشناسي ارشد اينجانب با عنوان " پيامدهاي اقتصادي اينترنت " است :
______________________________
اختراع، ابداع، ايجاد و اكتشاف هر موضوع جديدي مسايل متفاوتي به دنبال دارد.
اطلاعات، بي امان بر سراسر جهان گسترش روزافزون خواهد يافت و امواج خبري و اطلاعاتي مرز نخواهند شناخت و در اين ميان گريزي براي انسانها و جوامع از اين امواج نيست.
تاثيرات اجتماعي رسانه ها بي نهايت فريبنده و شناخت زمانه اي كه در آن مي زييم همواره كاري دشوار بوده است اما رسانه ها همانطور كه توانسته اند تاثير بگذارند مي توانند به برداشت از تغييرات در عصر جديد و چگونگي برداشت از آخرين تغييرات با عنوان «خدمات داوطلبانه» به بشر خدمت كنند و حقيقتاً ما بايد به انتخابات بيشتر و بهتر در آينده بينديشيم.
ديدگاههاي متفاوت بر آن است كه بهره وري لازم اطلاعاتي زير ساخت اقتصاد پويا و فعال است و در اينده سازمانها، شركتها و مراكز بازرگاني، تجاري و اقتصادي وابستگي شديدي به آخرين اطلاعات براي تصميم گيري و برنامه ريزي خواهند داشت.
اطلاعات در شبكه هاي اطلاعاتي جريان دارند پس بهره گيري از اين شبكه ها و ايجاد و تحول در اين شبكه ها تاثيرات فراوان اقتصادي بر اقتصاد بين المللي و ملي و خانواده دارد.
اقتصاد بين الملل، اقتصادي يكپارچه خواهد شد، اقتصاد ملي، توان راحت تر و ارزان تر عرضه آخرين كالاها را به بازار جهاني در هر جاي ممكن خواهد داشت و اشتغال خانواده در ماهيت تغيير مي كند و موضوع مهم كار از راه دور رونق خواهد گرفت.
جهان سوم نيازمند اطلاعات علمي، فني تجاري و ... است اطلاعاتي كه حقيقتاً براي اين كشورها بسيار حياتي و مهم است و در اين ميان شايد شبكه بين المللي اطلاع رساني (اينترنت) پلي باشد تا جهان سوم از طريق آن با زدن يك راه «ميان بر» به جهان اول قدم بگذارد.
جهان سوم با همه نيازها، يك خطر فرهنگي را احساس مي كند. اما بايد بداينم كه اينترنت هيولايي نيست كه ما را ببلعد زيرا بشر وارث ميراث عظيمي از عقايد و باورهاست و به هر حال زندگي بشر هنوز هم يك انتخاب اجتناب ناپذير است نه اجباري غير اختياري.
جهان سوم كمبود امكانات را احساس مي كند تكنولوژي دست دوم در اختيار دارد و نرم افزار كار در اختيار كشورهاي پيشرفته است. با اين حال چه بايد كرد در حالي كه چنانچه كشورهاي دنيا خواهان رقابت با ديگران در عرصه اقتصاد بين الملل باشند بايد درهاي خود را به روي اطلاعات و نظريات تازه باز نمايند.
در همين راستاست كه بحث براي سانسور كردن يا سانسور نكردن شبكه (اينترنت) از يك بحث فلسفي و اجتماعي به بحثي عملي و اجرايي تبديل گشته است و كشورهاي زيادي به خصوص در جهان سوم بر سر كنترل كردن اينترنت اصرار مي ورزند با اين اتفاق ممكن است با زيانهاي اقتصادي هنگفتي مواجه شوند و در تجارت الكترونيك كه پايه قرن اينده خواهد بود عرصه رقابت را به ديگران ببازند.
در ساده ترين شكل جايگاه اطلاعات در ارتباط با اقتصاد حول سه موضوع مي گردد:
1- داد و ستد اطلاعات
2- داد و ستد تجهيزات اطلاعاتي
3- داد و ستد توسط تبليغات شبكه اي اطلاعاتي (تجهيزات اطلاعاتي)
اينترنت و شبكه هاي اطلاعاتي از زاويه اي ديگر در خدمات قبل از فروش، خدمات هنگام فروش و خدمات بعد از فروش نقش خواهند داشت.
گستردگي جهاني، ارايه شيوه هاي جديد و كارآيي بالاي ارتباطي، فعال بودن در صحنه رقابت، دسترسي به آخرين منابع اطلاعاتي و بازاريابي و فروش نيز از مهمترين ويژگيهاي اينترنت برشمرده شده است.
از جمله مزاياي اقتصادي ديگر اينترنت را: سهولت و سرعت خدمات رساني، سهولت و سرعت امكان دستيابي به مصرف كننده، امكان انتخاب مصرف كننده، كاهش هزينه هاي تبليغاتي و كسب ارزان اطلاعات رقبا بر مي شمارند و در همين جهت است كه شركتهاي تجاري به سرعت به اينترنت متصل مي شوند و درصدد ايجاد شبكه هاي ويژه اطلاعاتي سازمان خود بر مي آيند تا به عمليات فروش و بازاريابي خود سرعت و سهولت بيشتري بدهند.
آموزش از راه دور (خدمات عملي)، كار از راه دور (خدمات اقتصادي)، تله كنفرانس و چند رسانه اي (خدمات پژوهشي)، پست الكترونيك (خدمات عمومي)، تبليغات (خدمات اقتصادي)، تفريح (خدمات فرهنگي) و ... همه و همه از آثار شبكهاي جهاني به نام اينترنت است.
اينترنت بدون شك تاثيرات منفي و مثبتي در زمينه هاي مختلف خواهد داشت اما تاثيرات و پيامدهاي اينترنت را چنين مي توان خلاصه كرد:
1- كشورها با دستيابي به اطلاعات مي توانند موقعيت اقتصادي خود را در صحنه بين المللي بسنجند، حفظ كنند و يا تغيير دهند.
2- شبكه هاي اطلاعاتي شيوه گردش پول را در بازارهاي دنيا تغيير مي دهد و تاثيرات خاص خود را به جا مي گذارد.
3- كمپانيها و افراد صاحب سرمايه از طريق شبكه هاي اطلاعاتي ازادي بي نظيري در نقل و انتقال پول و سهام و اوراق بهادار پيدا مي كنند.
4- احتمالاً غناي اطلاعاتي و در اختيار داشتن نرم افزارهاي لازم در كشورهاي پيشرفته، به استثمار اقتصادي نامريي مي انجامد.
5- اطلاعاتي اينترنتي زمينه فكري مناسب و تقاضاي لازم را در جهان سوم ايجاد مي كند.
6- خدمات بانكي از راه دور تاثيرات اساسي بر تجارت در گردش مي گذارد.
7- تكنولوژي اطلاعات در بين المللي شدن توليد و بازار اساساً تاثير مي گذارد.
8- ارتقاي شركتهاي اقتصادي بستگي تام به تلاش اگاهانه براساس آخرين داده ها خواهد داشت.
9- با گسترش شبكه بين المللي اطلاعات و با توجه به اطلاعات يكسويه غربي احتمالاً شيوه اي از يك زندگي مصرفي سرمايه داري تبليغ خواهد شد.
10- شركت هاي بزرگ خواهند توانست نيروي انساني متخصص مورد نياز خود را از هزاران كيلومتر دورتر در كشورهاي در حال توسعه با دستمزد پايين تر استخدام كنند.
11- با گسترش تكنولوژي اطلاع رساني، توليد كنندگان به بازارهاي گسترده تر و مصرف كنندگان به امكانات بيشتر دست خواهند يافت.
12- اينترنت به امور اقتصادي و مبادله اقتصادي سرعت مي بخشد.
13- با بهره گيري از اينترنت امكان دستيابي به بازارهاي جديد بيشتر مي شود.
14- با توجه به اينكه در جهان امروز، اطلاعات به كالايي استراتژيك تبديل شده است اطلاعات اقتصادي از اين امر مستثني نيست.
15- تسلط بر توليد، كنترل و مبادله اطلاعات اينترنتي امتياز بزرگي است كه هر سازمان اقتصادي به آن نياز دارد.
16- اطلاعات اينترنتي زير بناي اقتصاد، فعاليت اقتصادي و موفقيت اقتصادي خواهد شد.
17- اطلاعات اينترنتي براي تشخيص استراتژي و تصميمات كار و كسب مفيد و ارزنده خواهد بود.
18- هزينه هاي تبليغاتي شركت هاي اقتصادي كاهش خواهد يافت.
19- كاغذ بازي و هزينه هاي كاغذبازي كاهش خواهد يافت.
20- كارآيي و سرعت كار بهبود خواهد يافت.
21- معرفي محصولات با سرعت و سهولت انجام خواهد شد.
22- يافتن شركاي اقتصادي آسانتر خواهد شد.
23- آگهي الكترونيكي در ارزان ترين شكل ارايه خواهد شد.
24- اينترنت قدرت مشتري را در برابر فروشنده بالا مي برد.
25- انتخاب كالا براي مشتري سهل و آسان مي شود.
و بالاخره توسعه اطلاعات، پايه توسعه فكر اقتصادي و زيربناي اقتصاد يكپارچه جهاني خواهد شد و جهان به تجارتي كه ميزان سود و زيان آن مشخص نيست دست خواهد زد.
*************
حمید ضیایی پرور
در کلاس ارتباطات و توسعه که توسط استاد دکتر علی اکبر فرهنگی تدریس می شود کنفرانسی تحت عنوان جامعه اطلاعاتی و توسعه در ایران ارایه دادم .
همه دانشجویان موظف هستند که کنفرانس خود را به صورت پاور پوینت و با استفاده از لپ تاپ ارایه دهند .
خلاصه کنفرانسم را در ذیل می آورم : »»»
جامعه اطلاعاتی و توسعه در ایران
درس : ارتباطات و توسعه
استاد : دکتر علی اکبر فرهنگی
دانشجو : حمید ضیایی پرور
پاییز 1384
دانشگاه آزاد اسلامی – واحد علوم و تحقیقات
مقطع دکترای تخصصی علوم ارتباطات –روزنامه نگاری
به نام خدا
توانا بود هرکه دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود
سوالات :
چرا بايد به بحث درباره اين موضوع (جامعه اطلاعاتي و توسعه) بپردازيم؟
آيا اطلاعات يك منبع واقعي توسعه است؟
آيا بنيان گذاشتن يك مكانيسم حمايتي اطلاعاتي مؤثر در امر توسعه ضروري است؟
چرا تحول به يك جامعه اطلاعاتي لازم است؟
تعریف جامعه اطلاعاتی چیست؟
نظریه های جامعه اطلاعاتی و نظریه پردازان جهانی
چرا بايد از يك جامعه كشاورزي مبنا يا صنعت مبنا به يك جامعه اطلاعاتي متحول شد؟
در يك كشور معين، چه افراد يا سازمان هايي متولي زيرساختار ملي اطلاع رساني و برنامهريزي براي ايجاد آن است؟
آيا عملاً ميتوان به يك خط مشي ملي اطلاعاتي انديشيد، يا بايد در انديشه مجموعهاي از خط مشي ها بود؟
چه كسي بايد برنامه ها و اقدامات گوناگون اطلاع رساني در كشور را – با اين فرض كه اطلاعات، راه ميانبر در تمام بخشها است و عملاً به همه مربوط ميشود – هماهنگ كند؟
نقش جامعه اطلاعاتی در توسعه ایران چیست؟
راههای استفاده از فناوری اطلاعات برای توسعه ایران کدام است ؟
مزیتهای نسبی ایران در زمینه فناوری اطلاعات برای دستیابی به توسعه کدام است ؟
چالش های جامعه اطلاعاتی در ایران چیست؟
چارچوب نظریConceptual framwork
متدولوژی : روش توصیفی – مطالعه اسنادی
فرضیه ها :
فرضیه اصلی : جامعه اطلاعاتی فرصتی برای توسعه در ایران است
فرضیه فرعی : جامعه اطلاعاتی همراه با چالش ها و آسیبهایی در عرصه های مختلف در ایران خواهد بود
تعاریف
نظریه ها
تعاریف 5 گانه جامعه اطلاعاتی
1- تکنولوژیک – الوین تافلر
2- اقتصادی – فرنیز مچلوپ
3- شغلی – مارک پورات
4- مکانی – کاستلز
5- فرهنگی – مارک پاستر
نظریه های جامعه اطلاعاتی
1- جامعه اطلاعاتی به عنوان فراصنعت گرایی – دانیل بل Post industrialism
2- اطلاعات ، دولت – ملت و نظارت – آنتونی گیدنز
3- مدیریت و دستکاری اطلاعات ، گستره نوین همگانی – یورگن هابرماس
4- جامعه شبکه ای و اطلاعات – امانوئل کاستلز
احمد يحيايي ايله اي
نگاهي كلي به تاريخ بشر، دو گروه از آدميان را متصور مي سازد كه همواره متفاوت مي انديشدند گروهي كه فعاليتهايشان و تكامل شان را نتيجه جنگيدن مي دانستند و گروهي كه صلح را مبناي پيشرفت بشري برمي شمردند.
با اين رويكرد مي توانيم تروريسم را در پارادايم جنگ و رسانه ها را در پارادايم صلح قرار دهيم. (جدول 1)
زيرا رسانه ها با هدف برقراري ارتباط در بين انسانها و تروريسم با هدف اعلام موضع مخالف و معاند با ديگران بر مي خيزد.
تروريسم اعلام مخالفت مي كند و اگر بتواند از ترور بعنوان آغاز يك جنگ تمام عيار استفاده مي كند.
اما كاركرد رسانه ها بيشتر از هر چيزي ارتباط است و ارتباط، نياز و درخواست انسانهايي صلح طلب است.
اين بررسي هر چند كامل و جامع نيست اما نگاهي ديگر به تروريسم است و اينكه رسانه ها در مقابل تروريسم چه مواضعي دارند.
جدول 1 – پارادايم صلح و جنگ
پارادايم-----------------پارادايم جنگ --------------------------------------------پارادايم صلح
-------------------------( تروريسم) -------------------------------------------- ( رسانه ها)
نتايج --تكامل اجتماعي و انساني (قانون جنگل) -------تكامل اجتماعي و انساني (آزادي انديشه)
------پيشرفت اقتصادي (سرمايهداري + برده داري)---- پيشرفت اقتصادي (روابط متقابل + بهبود دانش)
------ امنيت (حذف زورگويان)----------------------------امنيت (حق حيات +آزادي بيان)
اشكال------جنگ غير علني- جنگ سرد-----------------------------صلح سرد- تفاهم
------------جنگ تكنولوژيكي، جنگ ميكروبي------------------------آزادي ارتباطات- گفتگو
تاريخ ترور ، انواع ترور و انواع تروريسم، علل و عوامل تروريسم ، روشهاي برخورد با تروريسم ،پارادايم مسلط برجريان بين المللي اطلاعات ، رسانه ها و تروريسم ، ديپلماسي رسانه اي محض و ديپلماسي رسانه اي دولتي از جمله مباحث اين بررسي است.
با نگاهي به بحران انرژي هسته اي ايران»
محمد احمدی
امروزه ارتباطات در حوزه هاي بين المللي وسياست بين المللي نقش حياتي و راهبردي ايفا مي كند و شيوه هاي مختلف نظام هاي رسانه اي در دنيا در كنار سياست هاي داخلي و خارجي شان به عنوان ابزاري مؤثر به نوعي ديپلماسي دست مي زنند كه قدرت و تأثير گذاري آن هر روزه خود را نمايان تر مي سازد اينترنت و شبكه هاي تلويزيوني ماهواره اي در كنار رسانه هاي مكتوب آزاد فضاهاي متكثري را در روابط بين الملل كشورها ايجاد كرده است كه دست دولت ها و حاكميت ها براي كنترل آنان كوتاه است
«و افكار عمومي احزاب سياسي و سازمان هاي غير دولتي از طريق همين فضاي آزاد بيشترين فشار را برسياست خارجي كشور خود وارد مي آورند و اين مسير نشده است مگر با وجود فضاي اطلاعاتي جديد است كه فرصت هاي زيادي را براي همگرايي دولت ها و ملت ها ايجاد كرده است كه هزاره سوم ميلادي مبدأ آغاز اين تحول بنيادي در روابط بين المللي است.
آيا به راستي نقش رسانه ها در عرصه روابط بين الملل را مي توان انكار كرد؟ آيا رسانه ها براي تثبيت وضع موجودند يا تغيير وضع موجود و اين كه آيا آنان پس گام، همگان يا پيشگام در جريان سازي داخلي و خارجي كشوري مي باشند و اصولاً اين كه ديپلماسي جزيي از سياست خارجي يك كشور است كه بر مدد رسانه ها مي توان اين ديپلماسي را تقويت و رونق بخشيد؟ آيا ديپلماسي رسانه اي به ويژه در مديريت بحران هاي بين المللي نقش آفرين مي باشد يا خير؟ پاسخ به اين سؤالات و پاسخ به سؤال اصلي كه همان ديپلماسي رسانه اي و مديريت بحران هاي بين المللي محور مورد توجه اين مقاله است كه به ترتيب به تعريف نظري مفاهيم كليدي آن مي پردازيم.
تعريف مفاهيم
تعريف ديپلماسي: ديپلماسي را به عنوان فن اداره سياست خارجي و يا تنظيم روابط بين المللي و همچنين حل و فصل اختلاف هاي بين المللي از طرق مسالمت آميز تعريف و توصيف كرده اند. زيرا در بسياري از مواقع ديپلماسي تنها يكي از ابزارهاي اجراي سياست خارجي در ميان ديگر عوامل (اقتصادي، نظامي و فرهنگي) به شمار مي رود، در روند بهره گيري از حربه هاي اقتصادي، فرهنگي و حتي نظامي نيز كاربرد آن ضرورت مي يابد.
ديپلماسي در شكل كلاسيك(سنتي) خود محدود و مخفي بود ولي امروزه به صورت آشكار خود را نشان مي دهد كه تحت تأثير عواملي مانند بسط و گسترش روابط بين الملل، تحولات تكنولوژيك، همبستگي و وابستگي متقابل واحدهاي سياسي به يكديگر، تعارضات ايدئولوژيك، توسعه وسايل ارتباط جمعي اهميت يا فتن افكار عمومي، افول ديكتاتوري هاي كلاسيك و ظهور دموكراسي هاي نوين به صورت بارزي بر روابط بين الملل نقش آفريني مي كند.
امروزه بسياري از كشورها براي مشروعيت بخشيدن به تصميم هاي خويش حداقل، نتايج تصميم گيري ها و نتيجه مذاكرات را در معرض افكار عمومي قرار مي دهند زيرا مي دانند در شرايط بحراني به فداكاري و همكاري و تشريك مساعي مردم نيازمندند و از سوي ديگر ملت ها نيز خود را محق مي دانند تا در مواقعي كه بايد از خود گذشتگي نشان دهند، اطلاعاتي در اختيار آنها قرار گيرند.(1)
ديپلماسي در دنياي امروز از لحاظ تركيب، هدف و موضوع دستخوش دگرگوني هاي اساسي شده است. مسائل ديپلماتيك، يا در سطوح سران دولت ها، ديپلمات ها، اعضاء و روساي قوه مقننه و قضاييه و يا از طريق سازمان هاي بين المللي حل و فصل مي شود.
تعريف ديپلماسي رسانه اي:
در فرآيند سياست خارجي براي تأمين منافع عواملي مانند ديپلماسي، حربه هاي اقتصادي، نظامي و فرهنگي مورد استفاده واقع مي شود. عواملي مانند ديپلماسي، مسائل اقتصادي و نظامي بيشتر دولت ها مخاطب يكديگرند ولي در بعد فرهنگي رابطه ميان دولت ها با ملت ها مي باشد. بنابراين در بعد فرهنگي ديپلماسي رسانه اي به مجموعه عواملي اطلاق مي شود كه دولت ها سعي مي كنند از طريق رسانه ها و ابزارهاي فرهنگي در بلند مدت الگوهاي رفتاري و شيوه تفكر و زندگي ملت هاي موردنظر خود را در جهتي كه تأمين كننده منافع و خواست هاي آنان باشد دگرگون سازند.
تعريف مديريت بحران هاي بين المللي
تعاريف بحران:
«بحران» از ريشه يوناني «Krinon»به معني نقطه عطف (به ويژه در مورد بيماري و همچنين به معناي بروز زمان خطر در مورد مسائل سياسي، اجتماعي و اقتصادي گرفته شده است.(2)
براي بحران تعاريف گوناگوني ذكر شده است كه از جمله آنها عبارت اند از:
1- هرگاه پديده اي به طور منظم جريان نيابد حالتي از نابساماني ايجاد شود، يا نظمي مختل شود ويا حالتي غيرطبيعي پدييد آيد، بحران مطرح مي شود.
2- به وجود آمدن شرايط غيرمعمول يا غيرمتعارف در جريان حركت سيستم يا نظام، لحظه حساس در بحران، لحظه اي است كه بحران به اوج خود مي رسد و سرنوشت ساز است.
3- وضعيت ناپايدار و متذلزلي كه در چارچوب آن، تغيير قطعي (بهتر يا بدتر) در شرف وقوع است.
4- هرنوع بي ثباتي كه به تغييرات اساسي منجر مي شود.
5- شرايط، اوضاع يا دوران خطرناك و فاقد اطمينان در چارچوب و روش سيستمي، يك بحران عبارت است از: وضعيتي كه نظم اصلي يا قسمت هايي از آن را (سيستم فرعي) مختل كرده و پايداري آن را برهم زند. به سخن ديگر، بحران وضعيتي است كه متغيري ناگهاني در يك يا چند قسمت از عوامل متغير سيستم به وجود مي آورد. از سويي، همان گونه كه هر بحراني يا دگرگوني بنيادي همراه نيست، هر تغيير و دگرگوني در صحنه سياست هم ناشي از بحران نمي باشد. از نظر برداشت عمومي نيز بحران عبارت است از: «به وجود آمدن شرايط غيرمعمول يا غيرمتعارف در روند حركت يك سيستم» به بيان ديگر، بحران وضعيتي است ناپايدار در يك يا چند قسمت از عناصر متغير نظم موجود ايجاد مي شود.
پس مديريت و راهبردي بحران هاي بين المللي به ويژه بحران هايي كه دولت ها با آن روبه رو مي شوند چگونه بايد باشد؟ و نقش رسانه ها در اين زمينه چگونه است؟ ديپلماسي رسانه اي در قبل، حين و بعد از وقوع يك بحران به چه طريقي عمل مي نمايد تا بتواند به هدف هاي موردنظر دست يابد.
ديدگاه هاي خوشبينانه وبدبينانه در خصوص رسانه ها
1- نگاه خوشبينانه و انترناسيوناليستي: (مالكيت ايده آليسم يا آرمان گرايي) رسانه ها در اين مكتب، نقش فراملي دارند و جريان آزاد ارتباطات و اطلاعات در جستجو، كسب، تنظيم، انتشار و توزيع اطلاعات يك اصل پذيرفته شده جهاني قلمداد مي شود كه دولت ها نمي توانند با نگاه سياسي، حزبي، قومي، مذهبي خود مانع اين پروسه گردند كه تحت عنوان جريان بين المللي اطلاعات خود را نشان مي دهد كه نتيجه اين فرآيند همگرايي جهاني از طريق ابزارهاي ارتباطي در بازدارندگي و رسيدن به صلح و آرامش براي جهانيان است.
2- نگاه دوم يا نگاه بدبينانه: يا نگاه به منافع ملي است كه رسانه ها را مجبور مي سازد در چارچوب منافع و خواست هاي دولت خود گام بردارند به سمت وسويي گام بردارند كه از پرتو بحران به وجود آمده به نفع خود استفاده كنند و رسانه ها بايد بيشتر در جستجوي و انعكاس مطالبي باشند كه مسائل راهبردي موضوع را كالبد شكافي نمايند تا بيشترين نفع و سود را كشور از قبل اين بحران به دست آورد.
ولي آنچه حائز اهميت است ايجاد تعادل در اين دوم نظريه است كه نيازمند تعمق و بررسي است.
ديپلماسي رسانه اي عنوان يك پروژه تحقيقي اصلي در درس ارتباطات و روابط بین الملل دوره دكتراي تخصصي علوم ارتباطات است كه هر 5 نفر دانشجويان ورودي 83 آن را در قالب يك كار تحقيقاتي بزرگ انجام داده اند .
هر یک از دانشجویان قرار است یکی از زیر مجموعه های این پروژه را به انجام برسانند و خود دکتر قوام نیز یک بخش آن را تدوین کند . بدین ترتیب در پایان ترم یک کتاب خوب در زمینه دیپلماسی رسانه ای تولید خواهد شد که قابل انتشار نیز خواهد بود
عناوين فرعي اين پروژه و نام دانشجو عبارت است از :
1- سايه بيگدلي = ديپلماسي رسانه اي و منافع ملي
2- احمد يحيايي = ديپلماسي رسانه اي و تروريسم
3- محمد احمدي = ديپلماسي رسانه اي و بحران هاي بين المللي
4- اكبر نعمت اللهي = ديپلماسي رسانه اي و تغيير حكومتها
5- حميد ضيايي پرور = ديپلماسي رسانه اي و افكار عمومي