نسبت جامعه ایرانی با کتاب بسیار ناچیز است وبرای پی بردن به این واقعیت کافی است آمار جمعیت کشور را با شمارگان کتاب ها مقایسه کنیم ،وقتی تیراژ کتاب به سختی به دوهزار نسخه می رسد باید این واقعیت را قبول کرد که دایره منتسبین به کتاب  در جامعه 76 میلیونی ایران محدود به نویسنده ،مترجم ،ناشر ،مراکزفروش کتاب ،منتقدان ،خبرنگاران حوزه نشر و مسولان دولتی این بخش است.



اگر نگاهی آسیب شناسانه به وضعیت رسانه در کشورداشته باشیم مشکلات و معضلات زیادی را خواهیم دید ،اماشاید بزرگترین مشکل رسانه های کشور، نبود شفافیت در درآمدهای آن ها باشد بخش زیادی از رسانه ها دولتی هستند


لذت شعر

21 January 2014 ساعت 19:01
                                                                         
 شما را نمی دانم یکی از چیز هایی که حال مرا خوب می کند خواندن شعر است بخصوص وقتی دوستی کتاب شعری به دستت می دهد و تو این شاعر را نمی شناسی و وقتی می فهمی جوان است و کتاب اولش با تردید و تاحدودی بی میلی کتاب را ورق می زنی اما کلمات تورا بوجد می آورد مثل این شعر زهرا حیدری در مجموعه شعر "مومیایی خوشبخت":
شیشه های باران خورده
لباس های اتو کشیده 
کتاب های نخوانده 
قسط های عقب افتاده...
به نگرانی های کوچک من نخند!
فقط بگو  
آب از سرکداممان نگذشته است
که از ذوب شدن یخ های قطبی می ترسی ؟


ویا این شعر آزاده بشارتی در مجموعه شعر داربست:
راه آهن 
جای خالی جنگل رادر شهر پرکرده است
وهر واگن ،درختی در سینه دارد
من،
هزارپایی که خاطراتش را دنبال خود می کشد
خاطره هایی که پاهای من اند 
تورا می خواهم 
وقتی شکوفه ها به درخت حمله می کنند
تو می خندی
وزمین درچشم های تو گرد می شود
تورا می خواهم 
وقتی بنفشه ها در چمن
انقلاب ارغوانی برپا می کنند 
زبان در دهانم نمی چرخد
وآسیای کوچک پرخالی
از آخرین درخت بلوط تا اولین نخل 
بارها از نفس می افتد....
مجتبی اعتمادمقدم